تئوری سینما را نمی توان سر صحنه آموخت

به گزارش وبلاگ ورزشی ها، به گزارش خبرنگار خبرنگاران در گلستان، افشین اشراقی، هنرمند جوان و سینمایی نویس گرگانی است که تا به امروز برای نشریات مختلف فرهنگی و هنری چاپی و آنلاین مطالبی را در حوزه سینما به رشته تحریر درآورده است.

تئوری سینما را نمی توان سر صحنه آموخت

با افشین اشراقی که تا به امروز مسئولیت صدابرداری چند فیلم بلند، مستند و تجربی و چند ده فیلمِ کوتاه را بر عهده داشته و مدرس صدابرداری در انجمن سینمای دفتر گرگان است به بهانه 21 شهریورماه روز ملی سینما و انتشار کتابش با عنوان از رشته های پاره صدها صدای دور درباره موضوعاتی چون ادبیات سینمایی، چاپ کتب سینمایی برای مخاطب عام و مباحث تئوریک در سینما به گفت وگو نشستیم که در ادامه ازنظر مخاطبان می گذرد.

به تازگی کتابی از شما با عنوان از رشته های پاره صدها صدای دور که جستارهایی در باب صدای فیلم است روانه بازار نشر شده است، لطفاً درباره این اثر توضیح دهید؟

از رشته های پاره صدها صدای دور اثری است که به همت نشر یاقوت سرخ در شهرستان گرگان در 54 صفحه منتشرشده است اما بی تعارف، اسمش را کتاب نمی گذارم؛ چراکه ازنظر خودم مجموعه ای از چند جستار در باب صدای چند فیلم است و به نظرم با اسلوب کتاب نویسی فاصله دارد. انگیزه و هدفم از انتشارش این بوده که فتح بابی برای گفت وگو درباره صدا در سینما بگردد؛ چون تا جایی که اطلاع دارم در ادبیات سینمایی ایران صدا مهجور مانده است. به موسیقی فیلم زیاد پرداخته اند؛ اما به فضای شنیداری نه زیاد، شاید در حد توصیف فقط بتوان دید.

من در این اثر کوشش نموده ام نگاهی تحلیلی به صدا داشته باشم. چند تن از منتقدان شناخته شده سینما بعد از خواندن پیش نویس کار به طور ضمنی و آشکار به تازگی و متفاوت بودن مطالبم اشاره نموده اند. ضمناً جا دارد اشاره کنم که عنوان اثر، بندی از شعر نیما یوشیج است.

بعضی از صاحب نظران معتقدند تقویت پژوهش و ادبیات سینمایی به تقویت بنیان های پایدار بدنه سینما منجر خواهد شد و به رشد و تعالی کیفی و علمی آن یاری خواهد نمود. نظر شما چیست؟

همان طور که اشاره نمودم، انگیزه ام از انتشار از رشته های پاره صدها صدای دور این بوده که صدا جدی در ادبیات سینمایی گرفته گردد و احیاناً متعاقبش در بخش عملی سینما؛ بنابراین خودم معتقدم به تأثیرِ پژوهش و ادبیات سینمایی که بارها منجر به شکل گیری جریان ها و مکتب ها شده است. نمونه هایش در تاریخ سینما فراوان اند. موجِ نوی فرانسه و یا قبل تر از آن مکتب مونتاژِ شوروی که جملگی ماحصل گفتمان انتقادی و نظریه پردازی و پژوهش بوده اند و بر بدنه سینما اثر گذاشته اند.

آیا باور دارید که امروزه دیگر سینما یک سرگرمی صرف نیست؛ بلکه به عنوان یک کالای فرهنگی ارزشمند در زندگی روزمره و زیست- جهان انسان معاصر نقش دارد و باید علاوه بر ضرورت فراوری و تدوین کتب تخصصی سینما برای اهل فن، چاپ کتب سینمایی برای مخاطب عام نیز باید اهمیت پیدا کند؟

پاسخ این پرسش به پژوهش و تحقیق احتیاج دارد. از نظر آماری نمی دانم اما تصور می کنم که همین طور باشد. چون سینما مخاطبان بی شماری دارد و نیز به تعبیری دموکراتیک ترین است. کسی که خواندن و نوشتن نمی داند، نمی تواند کتاب بخواند ولی می تواند فیلم ببیند. سینما برای ناشنوایان و نابینایان هم محصولاتی را برای عرضه دارد. در سال های گذشته کتاب های ارزشمندی پیرامون سینمای عامه پسند تألیف و ترجمه و روانه بازار شده اند؛ اما اغلب با رویکردی تخصصی؛ چاپ کتاب سینمایی عامه پسند می تواند باعث نزدیک تر شدن مخاطبان به سینما گردد و حتی اهل فن را ترغیب کند که به دیگر جنبه های سینما سرک بکشند. هرچند که مردم این روزها کم تر از قبل کتاب می خوانند.

در سینمای کشورمان کمتر پلان و سکانس تأثیرگذاری را شاهدیم که به کتاب و کتاب خوانی توجه نشان داده باشد؛ ازجمله توجهات می توان به سکانس قرار دیدار در یک کتابخانه در فیلم هامون اثر داریوش مهرجویی و یا کتاب خواندن باشو در فیلم باشو غریبه ای کوچک اثر بهرام بیضایی اشاره نمود. این کمرنگی چه دلایلی دارد و چه می توان کرد؟

جواب را در این واقعیتِ تلخ می توان یافت که کتاب در فرهنگ عمومی ما جایی ندارد. سینما منفک نیست از واقعیت پیشین، هرچند که می تواند پیشرو باشد و گامی برای تغییر شرایط بردارد. تنها نمی گردد از فیلم سازان انتظار داشت. سیاست های کلانِ فرهنگی هم باید نقشِ کتاب را پررنگ نمایند. در بسیاری از فیلم های خارجی می بینیم که اگر شخصیت پرسشی دارد و یا ازنظر فکری احتیاج به یاری دارد به کتاب و کتابخانه مراجعه می نماید. نمونه اش آل پاچینو در نفوذی ساخته مایکل مان است.

در استان گلستان فیلم سازان جوان و باتجربه ای فعالیت دارند که توانسته اند جوایز ملی و بین المللی متعددی را بعضاً کسب نمایند؛ اما در حوزه نقد و مقاله نویسی و چاپ کتاب تخصصی فعالیت های چندانی به چشم نمی خورد، دلایلش چیست و برای رونق این حوزه چه باید کرد؟

بخش نظری و عملی باهم هم پوشانی دارند؛ اما فراوری محصول در هر یک از آن دو بحث دیگری است و روحیه و زمان خود را می طلبد. کم تر سینماگری هست که هم زمان هم در حوزه نظر و هم در عمل به فعالیت بپردازد. رونق دریافت حوزه ادبیات سینمایی می تواند به پویایی فراوری فیلم یاری کند. در شرایط کنونی و با توجه به افزایش سرسام آور هزینه فراوری فیلم و سخت تر شدن رقابت با فیلم های پرهزینه پایتخت، گلستان باید به دنبال سینمایی آلترناتیو باشد و رسیدن به این مهم از رهگذر اندیشه ورزی و نوشتن درباره سینما محقق می گردد و برای رونقش باید به اهل قلم هم مادی و هم معنوی بها بدهیم.

بعضی از صاحب نظران معتقدند همان طور که برای رانندگی آگاهی از مبانی نظری و علائم رو مباحث تئوریک رانندگی لازم است، در عالم سینما هم به همین اندازه لازم است؛ به نظر شما چه میزان فیلم سازان گلستانی به این مهم توجه نشان می دهند و برای نهادینه کردنش چه باید کرد؟

چند روز پیش یکی از مدرسان و سینماگران باسابقه گلستانی حرف خوب به هنرجوها زد. گفت تئوری را نمی توان سر صحنه آموخت. هر بار با ساختن یا همکاری در ساخت فیلم به تجربه تان اضافه می گردد؛ اما برای فرادریافت تئوری باید مطالعه و تحقیق کرد و به کلاس رفت. برای این که قانون حق تقدم را یاد بگیریم نمی گردد سر چهارراه منتظر بمانیم و عبور و مرور وسایل نقلیه را نظاره کنیم. مگر این که کسی چندین روز در کمین بنشیند و خوش شانس باشد! اما راه راحت تر و مطمئن تری هست و آن هم مطالعه یکی دو صفحه از آیین نامه رانندگی است. تعداد کمی از سینماگران گلستانی را می شناسم که به مباحث تئوریک علاقه مند باشند. البته چنین آفتی در سطح سینمای حرفه ای هم هست. بسیاری از سینماگران با کتاب دوست نیستند و با تحقیق بیگانه اند و خودشان را بی احتیاج از یادگیری می دانند درحالی که یادم هست که جهانگیر الماسی در برنامه ای تلویزیونی گفت عظیم ترین لذت جهان یادگیری است.

خلاصه اینکه نهادینه کردن ضرورتِ آگاهی از مبانی، درگرو درک اصل موضوع است؛ یعنی سینماگر باید خودش احساس احتیاج کند و ضرورتش را دریابد. مثلاً با دقیق شدن در توضیح حال سینماگران پیروز به آن برسد.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "تئوری سینما را نمی توان سر صحنه آموخت" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تئوری سینما را نمی توان سر صحنه آموخت"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید